جدول جو
جدول جو

معنی خورده کریز - جستجوی لغت در جدول جو

خورده کریز
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ کُ)
کریزخورده. چشته خور. (یادداشت مؤلف) :
همی برآیم باآنکه برنیاید خلق
و برنیایم با روزگار خورده کریز.
بوالعباس.
رجوع به کریزخوردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرده ریز
تصویر خرده ریز
چیزهای خرد، کم بها، پراکنده و بیهوده
فرهنگ فارسی عمید
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
چیزهای کوچک بی ارج. خرده ریز. خرد و ریز
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ زَ / زِ)
تکه های غذا که بر زمین افتد: گفت آری ای خداوند، سگان نیز از خورده ریزه ای که بیوفتد ازخوان فرزندان بخورند و بزیند. (دیاتسارون ص 118)
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ / دِ)
آشغال. ریزه پیزه. خرت و پرت. چیزهای بسیار کوچک
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرده ریز
تصویر خرده ریز
اشیاء کم ارزش، چیزهای کم فایده یا بیهوده، باقی مانده هر چیز، آشغال
فرهنگ فارسی معین
خرت وپرت، خنزرپنزر
فرهنگ واژه مترادف متضاد